روی ماهت دیدم و عیدم ز ره آمد کنون کی شود باری دگر از خانه‌ات آیی برون؟ حال چشمم را اگر پرسی بگویم کز غمت خانه اشک است و گاهی جوی خون گر ز احوال دلم پرسی بگویم خوب نیست خنده بر لب دارم و صد غصه دارم اندرون آه کز عشق تو این دیوانگی سهم من است مبتلا گشتم به هجرانت که سهمم شد جنون هی قدم سمت تو بردم دور تر شد راه من صد فغان زین غصه و صد آه زین بخت نگون دوستت دارم نگاهم گفت و چشمانت ندید یا تو قدری بی وفایی یا من ندانم چند و چون پرسی بگویم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اینجا همه چی هست صنایع سنگ برادران صالحی|فروش انواع سنگ ساختمانی استاد و مدرس سیستم های اطفاء حریق گرمایش برودت پارس سیاه و سفید Clayxf80 zuhause دانلود فایل رام و فلش فریمور موبایل و تبلت پیروز نانکلی-نماینده دمنوش نیوشا-دمنوش لاغری-رژیم لاغری-